مرحوم امان اله بارانی معروف به (امان اله هادی یا بیرق دار) فرزند هادی سال 1270 خورشیدی در روستای دینار اباد بروجرد دیده بجهان گشود . در نوجوانی پدر را از دست داد تربیت 4 برادر و 2 خواهر را عهده دار گردید . در روستای وزیر اباد سکونت ورزید با اخذ زمین خالصه از دولت قاجار به کشاورزی اشتغال ورزید و مسولیت حفظ و نگهداری چند ابادی را با با حکم دولتی پذیرفت . با پدیداری جنگ عالمگیر جهانی اول ورود قشون بیگانه و داخلی بکشور روستای وزیر اباد را ترک نمودهمراه و همپای سایر مردان ایل بیرانوند به جنگ و ستیز پرداخت . سال 1305 مستقل دسته و گروه سواره و پیاده تشکیل داد . سازو برگ تفنگ اسلحه طبل و شیپور بیرق پیشا پیش سواران و پیادگان توسط نوبت زنان اهنگ سوار ارام سوار پیاده سوار سوار وقت جنگه نواخته میشد . در جنگ پونه با یک روز تاخیر شرکت نمود . با ورود ایشان و همراهانش با نواختن اهنگ جنگی در اوج کوه پونه اثر منفی بر روحیه قشون نطامیان دشمن گذاشت و در همان روز نظامیان از عشایر شکست سختی خوردن بطوریکه نیروهای نطامیان صد در صد کشته و متلاشی شدند . چند تن از دلاور مردان زبده عشایر هم در این جنگ کشته شدند و فرمانده نطامیان هم کشته شد. در جنگهای میانکوه هم نقش داشت.
در پاییز سال 1306 با جمعیتی از تیره بارانی بیرانوند به قیام علیمحمدخان امرایی در طرهان پیوست.....
رابطه خوب عالی با مرحوم دوسته زیدعلی و جهانشاه زرینجو و سایر برادران دلاور مال اسد و مال قباد و مال سبزعلی و دهشاهین داشت . از رود سیمره و کبیر کوه بدون در گیری با نظامیان گذشت تا دشت عباس و منطقه مرزی عراق پیشرفت قصد خروج از کشور داشت ماموران عراقی وی و همراهان زیادی که ایشان را همراهی میکردند بخاک عراق راه ندادن بر گشت و درسال 1309 در ابدانان توسط تعدادی از بزرگان منطقه و پیشکاران کرد و سادات و توشمالهای ان محدوده سلام کار شدند. ودر روستای سراب باغ و باغ گل گل و سراب نقل سکونت ورزید و مشغول کشاورزی گردید .رقیبان و مفسدین منطقه از هر درب و شیوه گوناگون حیله و تزویر بکار بردن نظر دولتیان را نسبت به این مردان ازاده بی باک و مترس را بد بین با شکوایه و نامهای مستعا ر دولت در یک روز و ساعت مشخص دلاور مردان بارانی را در بخشداری ابدانان از انان دعوت بعمل امده بود و شیر مردان طایفه زیدعلی را دردره شهر دستگیر حرکت داده بخرم اباد اوردند و جمعشان 12 نفر بودند بعد چند روز زندانی و اعدام نمود وزن کودک پیرمردان از کار افتاده را هم از ان دومنطقه کوچ دادن بارانیها را در روستای میر احمدی بخش زاغه جای دادن و زیدعلی هارا در دو مکان یه قسمت روستای هولاندشت زاغه و تعدادی هم در روستای سراب دارایی بیرانشهر تبعید شدند.
نیک نامان تاربخ هرگز نمی میرن . بو دند در این جهان به یک عهد خفتند دران جهان به یک مهد خفتند بناز تا قیامت بر خواست ز راهشان ملامت . روحشان شاد
.
مرحوم جواد بارانی بیرانوند از بزرگان و نامداران شجاع، مردمدار و مبارز که در کنار مبارزان طایفه زیدعلی در نبرد طایفه زرینجوزیدعلی با حکومت در جریان بازپسگیری ماژین در سالهای ۱۳۲۰ رشادت زیادی از خود نشان داد. روحش شاد و یادش گرامی #لرستان #ماژین #بیرانوند #زیدعلی
مرحوم کدخدا بگمراد اصلانی بارانی بیرانوند فرزند فرضی از طایفه بارانی ایل بیرانوند در سال 1272 شمسی در یک خانواده عشیره ای دیده به جهان گشود. دوران کودکی وی پدرش همراه ایل و تبار ییلاق را در روستای خلیل بیگی از توابع بخش بیرانوند جنوبی شهرستان خرم اباد و قشلاق را در چشمه شیرین پشتکوه از توابع بخش آبدانان استان ایلام سپری نمود. مرحوم بگمراد اصلانی دارای چهار برادر و پنج خواهر بود. وی چهارمین فرزند پسر ذکور خانواده از بین برادران بشمار میرفت، پس از ازدست دادن پدر و با توجه به رشادت و هوش سرشار خدادادی وجودش بین خانواده و اقوام مفید و از روابط مردمی برخوردار گردید. دوران جوانیش مصادف گردید با جنگ عالم گیر اول و سقوط سلطنت سرتاسر انحطاط قاجاریه و ظهور حکومت منحوس و مستبد پهلوی وابسته به کشور انگلستان.
مرحوم بگمراد اصلانی دلیرمرد لر از لحاظات آغازین جنگ و درگیری در مناطق بروجرد، دم سرخ کوهدشت و کبیرکوه شرکت داشت و در جنگ افرینه مورد اثابت گلوله نظامیان قرار گرفت و از ناحیه پای چپ مجروح گشت.
مدت زیادی به مدوای خویش پرداخت. در سال 1309 توسط سادات و بزرگان محلی پشتکوهی در کبیرکوه و آبدانان از توابع ایلام تسلیم و در روستای گل گل پشتکوه مشغول کشاورزی گردید. پس از طی یکسال در سال 1310 توسط نظامیان عهدشکن دستگیر همراه زن و بچه اسیر و از پشتکوه کوچانیده و در روستای میراحمدی بخش زاغه خرم آباد ساکن گردید.
تا سال 1315 در آن مکان ساکن و در سال 1316 به روستای چشمه گش واشیان به دلخواه خویش مهاجرت نمود و با خریداری زمین زراعتی از مالکین روستای مذکور همراه برادران و برادرزادگان مشغول کشاورزی و دامپروری شد. با آغوش باز و گشاده روئی پذیرای مهمان بود.
در مهمان نوازی ممتاز بوده و خیلی زود با مردم منطقه انس گرفت و صمیمی گردید. درستی و صداقت از خود نشان داده و در اجتماعات مردمی شرکت فعال داشت و در بین مردم نفوذ کلام پیدا کرد، مورد احترام همگان بود. درطول دوران زندگی هشت همسر اختیار نموده با نیک نامی و سرافرازی زیست تا اینکه در سحرگاه روز 28 اسفند سال 1351 پس از تلاش فراوان و بی وقفه زندگی چشم از جهان فرو بست و سر بر تربت ابدی نهاد. بر روی دستان جمع کثیری از اهالی منطقه در قبرستان آیت الله جزایری شهرستان پلدختر بخاک سپرده شد.
روحش شاد و روانش پاکباد.
مرحوم بگمراد اصلانی دارای فرزند و فرزندزادگان زیادی است. همگی افرادی سالم و نیکو هستند و در روستای چشمه گش واشیان و شهرستان پلدختر ساکن و مشغول زندگی میباشند.
متن از: علی قنبری
بلاوه درکسان بارانی بیرانوند از بزرگمردان و سرکردگان تاریخ که سالها با انگلیسی ها و روس ها و نیروهای رضاشاه مبارزه کرد....
روحش شاد و یادش جاودان
تنظیم:مظفر زیدعلی بیرانوند
علی رحم جمشیدی چغافرین بارانی بیرانوند از بزرگان و نامداران طایفه بارانی بیرانوند
ﻣﯿﺮ ﺣﯿﺪﺭ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺩﺭﻛﺴﺎﻥ ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ
ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﺮﺍﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ سران و ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ
ﺍﻳﻞ ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ و لرستان ﺳﺎﻝ 1279 ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﺩﺭﯾﮑﯽ ﺍﺯ
ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﺟﻠﮕﻪ ﮐﺎﺳﯿﺎﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﯿﺮﺍﻧﻮﻧﺪ
ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ. ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ
ﺳﺮ ﺳﺨﺘﺎﻧﻪ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﺍﻳﻞ ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ ﺑﺎ
ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻯ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺷﺎﺩﺕ ﻫﺎ
ﺯﻳﺎﺩﻯ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ" .ﻣﻴﺮﺣﻴﺪﺭ ﺩﺭﻛﺴﺎﻥ" ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺍﻳﻞ
ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺣﻜﻮﻣﺖ
ﺭﺿﺎﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺟﻨﮓ ﮔﺮﺩﻧﻪ ﭘﻮﻧﻪ ﺍﺯ
ﺧﻮﺩ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺳﺮﺳﺨﺘﺎﻧﻪ ﻭ ﺭﺷﺎﺩﺕ بی
ﻧﻈﻴﺮﻯ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1312
ﺑﺎ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﺷﺪ, بعد از ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪن
ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻯ ﺭﺳﺘﻢ ﺧﺎﻧﻰ ﻛﺎﺳﻴﺎﻥ ﺳﻜﻮﻧﺖ
ﮔﺰﻳﺪ.
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﯿﺮ ﺣﯿﺪﺭ ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﻓﻌﺎﻝ ﺩﺭ
ﻣﺠﺎﻟﺲ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺍﺯ ﻧﺎﺩﺭ
ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﻭ ﺻﻔﺖ
ﻧﯿﮑﻮ ﻭ ﺑﺎﺭﺯ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻧﺨﺴﺖ
ﺑﯽ ﭘﺮﺩﻩ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﻭﻡ ﺷﻮﺥ ﻃﺒﻌﯽ ﻭ
ﺑﺬﻟﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﮔﺮﻣﯽ ﻭ ﺭﻭﻧﻖ
ﻣﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪ.
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﻣﻘﺪﻡ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ،
ﻗﻠﺐ ﭘﺎﮎ ، ﺑﯽ ﺭﯾﺎ ، ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺳﺖ ،
ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻧﻮﺍﺯ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺳﻦ 102
ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺳﺎﻝ 1381 ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻧﯽ
ﺭﺍ
ﻭﺩﺍﻉ ﮔﻔﺖ.
ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﺶ ﭘﺎﮎ
**ﻣﺘﻦ ﺍﺯ ﻣﻈﻔﺮ ﺯﻳﺪﻋﻠﻰ ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ
ایل بیرانوند از قدیمی ترین مردمان و ایلات و ساکنان لرستان ایلام خوزستان و غرب ایران هستند که جمعیت هایی از این ایل به علت جنگ ها و تبعید از زمان صفوی تا رضا شاه در کاشان ورامین قزوین بجنورد آشخانه گنبد کاووس و شیراز و ایذه زندگی میکنند. قبل از به قدرت رسیدن صفویه بیرانوندها در مناطق ایذه و پشتکوه ساکن بودند اما پس از درگیری شاه عباس صفوی با اتابک لرستان و طایفه بیرانوند بسیاری از بیرانوندها قتل عام شدند و عده بسیار کمی از آنها به مناطق اطراف گریختند. سپس پس از گذشته سالها یکی از آنها از مناطق اطراف به نورآباد دلفان رفته و با دختر یکی از خوانین نورآباد ازدواج میکند و صاحب پسری میشود و نام جد اعلای خود یعنی بیران را بر او میگذارد. بنابراین نسل امروز بیران و شجره نامه فعلی ایل بیرانوند نسل این ایل را تا بیران دوم نشان میدهد. بیران نیز صاحب دو فرزند به نام های دشائینان و آلائینان میشود. ایل بیرانوند به شرح زیر به طوایفی تقسیم میشوند:
1-دشائینان:
شعبان
شاهوردی
دیوکان
دلیران
چغلوند
پیرداده
رش
شلکه
2-آلائینان: دارای دو فرزند به نام قباد اسد بود که هر کدام از آن ها فرزندانی داشتند که به شرح زیر تقسیم میشوند:
1-اسد:
زیدعلی
بارانی
کر
مهراب
2-قباد:
1-شمس الدین
2-یاراحمد
3-سبزعلی
هرکدام از آنها به شرح زیر تقسیماتی دارند:
زیدعلی:1-گنجعلی2-محمدعلی 3-چراغعلی(فتح عالی و علی صالح) 4-عینعلی(قربانعلی علی نقی شفیع زکی) 5-نرکعلی 6-کرمعلی
بارانی:1-درکسان 2-چغافرین 3-حافظ 4-شرفبک 5-پاسان 6-هونی 7-مارآب
مهراب:1-صفر 2-چرمارن 3-کوسه 4-میخک 5-زنجبیل
کر: