سه تن از بزرگان لرستان از راست:
استاد صحبت اله معینی چاغروند فرزند معین السلطنه خرم آبادی و برادر مادری بانو سلطنت اعظمی.
عشایر مسلح طرفدار مرتضی خان اعظمی در صحن وسیع حیاط و پشت بامها اجتماع کرده و سنگر بسته بودند....
گزارش کودتای ننگین 28 مراد 1332 در خرم آباد به روایت و قلم فریده کمالوند همسر گرانقدر دکترهوشنگ اعظم
---------------
در آن زمان پنج سال داشتم و سالی بود که کودتا بر ضد دولت ملی دکتر مصدق به وقوع پیوست و نظامیان دولتی اقدام به دستگیری نیروهای طرفدار دولت ملی کردند به همین دلیل نظامیان و نیروهای دولتی با یورش به منزل مسکونی ما در سبزه میدان خرم آباد قصد دستگیری مرتضی خان اعظمی را داشتند و عشایر مسلح طرفدار مرتضی خان در صحن وسیع حیاط و پشت بامها اجتماع کرده و سنگر بسته بودند تا از ورود نظامیان به داخل حیاط ممانعت به عمل آورند...
سروصدا و هیاهو از خیابان به گوش می رسید. نیروهای ارتشی بافشار زیاد و به رغم مقاومت عشایر مدافع مرتضی خان قصد داشتند وارد صحن حیاط شوند، اما دیوار انسانی عشایر مسلح راه آنها را سد کرده بود و علاوه بر درگیری های فیزیکی بحث و جدلهای لفظی هم در گرفته و داد و فریاد تمام فضای حیاط را پر کرده بود...
من گاه گاه به آغوش مادرم پناه می بردم اما دوباره کنجکاوی و شیطنت بچگانه ام باعث میشد که در هر فرصتی خودم را به صحن حیاط برسانم تا ببینم چه خبر است.
مرتضی خان اعظمی لرستانی بیرانوند فرزند علی مردان خان بیرانوند و پدر دکتر هوشنگ اعظمی از سرشناسترین و نام آورترین بزرگان ایل بیرانوند و لرستان و نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی مردم لرستان بود.