پادشاه (پاتشاه) زرینجو زیدعلی بیرانوند فرزند محمدشاه وگل آفتاب زیدعلی و برادر بزرگتر جهانشاه زیدعلی معروف (جهانشاه زیدعلی بیرانوند در سال ۱۳۱۰ درخرم آباد اعدام شد)، یکی از سرداران شجاع و مبارز لرستان و ایل بیرانوند و دارای قشونی منظم که نبردی های سهمگینی با رژیم قاجار داشت. سرانجام وی جاده دزفول را در محاصره گرفت و نبرد سختی بین نیروهای مبارز بیرانوند به رهبری پادشاه زیدعلی بیرانوند و رژیم قاجار رخ داد که پادشاه زیدعلی این سردار دلیر در همین نبرد در سال ۱۲۸۱ شمسی (۱۳۲۰ قمری) کشته شد و جسد وی به کبیرکوه منتقل و سپس در قبرستان شوره کبیرکوه به خاک سپرده شد.
#لرستان #بیرانوند #خرم_آباد #کوهدشت #دورود #بروجرد #نورآباد_دلفان #الیگودرز #پلدختر #رومشکان #الشتر #ازنا #دوره_چگنی #اندیمشک #دره_شهر #کبیرکوه #بختیاری #لک #بیرانوند #دهلران #آبدانان #ایذه #ماژین #مبارزان_لرستان
طاهرخان همتی زرینجو زیدعلی بیرانوند فرزند کنی از بزرگمردان مشهور طایفه زیدعلی که تلاش های ایشان جهت بازگشت طایفه زیدعلی بیرانوند به ماژین و کبیرکوه در دهه 1320 ستودنیست. روحش شاد و یادش گرامی
تتظیم:مظفر
شکراله زرینجو زیدعلی بیرانوند متولد ۱۳۱۹ یکی از بزرگان طایفه زیدعلی، در سال 1320 به همراه خانواده و طایفه به لرستان بازگشت. ایشان در صلح و سازش های محلی نقش مهمی داشت.
مرحوم حاج شاهرضا عیسی زاده فرزند پاپی محمد از بزرگان طایفه زیدعلی و بیرانوند در منطقه حسینیه. روحش شاد
تنظیم:مظفر
حاج بارانی عیسی زاده از بزرگان و نامداران طایفه زیدعلی و ایل بیرانوند فرزند پاپی محمد ساکن منطقه حسینیه. کمک های حاج بارانی در مشکلات متعدد طایفه زیدعلی از جمله کمک های ایشان در نبردهای پشتکوه در دهه 1330 بر همگان آشکار است.
روحش شاد و یادش گرامی
تنظیم:مظفر زیدعلی بیرانوند
سرگذشت امرعلی کتار از طایفه گنجعلی زرینجو زیدعلی بیرانوند
در عصر ناصر الدین شاه دوره ای است که قدرت و شکوه سلطنت ناصری بیش از هر زمان دیگر در عصر قاجار بر کلیه شئون مملکتی سایه گستر شده بود. بسط و نفوذ قدرت شاه قاجار که مظهر کامل دولت مرکزی بود. در سراسر کشور عملاً دایرة نفوذ متنفذین محلی را هرچه بیشتر تنگ تر نمود و قدرت مرکزی جایگزین قدرت های محلی شد. لرستان پیشکوه تحت نظارت شاه مستبد و خونریز قاجار درآمد و عشایر لر و طوایف آنجا سرکوب و منکوب شدند. سطوت و قدرت ظل السطانی حسینقلی خان ابوقداره، سرکش ترین و قدرتمند حاکم پشتکوه و فرمانروای مطلق العنان کوهستان های زاگرس ، لرهای رام نشدنی آنجا را چنان مرعوب ساخت که حتی پشتکوه، دورترین و صعب الوصول ترین ایالت را در حوزه اقتدار و نفوذ حکومت مرکزی درآورد. پس از برکناری ظل السلطان ، مجدداً ایلات وعشایر لرستان ـ چه پیشکوه و چه پشتکوه ـ سر از فرمان برتافتند و حکومت با اعزام شاهزادگان قاجار برای ایجاد امنیت و آرامش در لرستان به جایی نرسید و وقوع انقلاب مشروطه نیز عامل مضاعف دیگر را در ایجاد خودسری در لرها و لرستان بود. حکومت مرکزی و عوامل مزدورشان از هر جنایتی جهت سرکوب عشایر استفاده می کردند . تنها سرپناه عشایر چادرسیاه بود که بارها بارها به بهانهای مختلف مورد هجوم نیروهای قرار میگرفت وبه آتش کشیده می شد. اموال ونموا میس مردم از ظلم وستم قشون حکومتی ومزدوران والی در امان نبود بطوری که آسایش وآرامش از آنها سلب شده بود . مردم ایلیاتی بناچار به مقابله با آنها می پداختند ودر زد وخورد بین عشایر ومزدوران حکومتی چه خانواده بی خوانمان وچه خونها به زمین ریخته شد .چه پدران ومادرانی بی فرزند وچه فرزندانی بی پدر یا مادر شدند و ... یقینا در چنین مواردی حتی اگر مقصر نیروهای حکومتی باشند از عملکرد و ظلم آنها چشم پوشی وتنها مقصر این همه جنایتها به عشایروایلیاتی نسبت داده میشد .زیرا قصد وقرض تضعیف و سرکوب آنها بود . وجهت درست جلوه دادن عملکرد خود نفراتی را از عشایر بعنوان مقصر معرفی وخود نیز به تعقیب آنها براه افتاد ودر اولین برخودر یا آنها را میکشتند ویا تحویل میداند و به ذهم خود قاعله را می خواباند ند. مردم عشایر پشتکو اکثرا از ایلات بیرانوند طایفه زیدعلی بودند که عمده آنها که در نوک پیکان مبارزه ودر گیری با قشون حکومتی قرارداشتند طایفه با غیرت زیدعلی در دوران قاجار ورضاشاه متحمل تلفات وخسارات زیادی گشتند بطوری که از تعارض عمال حکومت در امان نبودند . مبارزات وجنگاوریهای آنها زبانزد عام وخاص بوده وهست . در دوران قاجار باروی کار آمده محمدعلی شاه قاجار بدلیل بی کفایتی و هرج ومرج در کشور والیان و خوانین و مامورین حکومتی از فرصت استفاده کرده وبا زورگویی برظلم وستم خود افزودنند . جهت بفرمان گرفتند توان مردم چنگ ودندان نشان می دادند . امرعلی فرزند علی حیدر از ایل بیرانوند طایفه زید علی از نوادگان گنجلی بهمراه سایر برادران خود از هرو به منطقه کبیر ییلاق و قشلاق میکرد وی از جوانان دلیر وبا غیرت بود بطوریکه که در درگیرهای زیاد با متجاوزان ومزدوران حکام محلی ودولتی وسایرا یلات که قصد تعرض به آنها را داشته اند شر کت داشته ورشادتهای زیادی را بخرج داده است دلاورمردانه جنگیده وباعث ناکامی دشمن شده است . عوامل حکومتی به هیچ چیز وهیچ کس رحم نمی کردند . طوری شده بود که زنان وبچه های خوردسال با دیدن نیروی حکومت به پناگاه می رفتند وخود را از دید این ظالمان مخفی میکردند وآنها همه چیز مردم را مال خود می دانستن و از غارت آنها اباعی نداشتند . امرعلی در جنگ پشتکوه که در ارتفاعات کبیر کو روی داده دوشادوش برادران زیدعلی بیرانوند و ..... جانانه با سربازان ومزدوران حکومتی می جنگد.این جنگها مدتی طول می کشد و باعث تضعیف جنگجویان ایلیاتی می شود.بدلیل ازدیاد قشون دشمن نیروهای ایلات پراکنده می شوند . تعداد ی از آنها کشته زخمی، تعدادی دستگیر وتعدای متواری وتحت تعقیب نیروهای حکومتی قرار میگیرند . امرعلی یاغی میشود و در یکی از مخفی گاهایی که می شناخته (در کبیر کوه)مخفی می شود . دژخیمان حکومت به زن وبچه رحم نکرده و چادر ها را به آتش میکشند . قوای حکومتی بشدت در تعقیب افراد متواری هستند بطورکه حتی فرصت دیدار با خانواده وفامیل را پیدا نمی کنند . امر بدون آنکه از قوم وقبیله خود خبر داشته باشد جهت حفظ جان خود به مورموری و موسیان وسپس به عراق میرود . امرعلی چندین سال در عراق می ماند ونزد اساتید آهنگری حرفه می آموزد بعد ازاینکه احساس امنیت میکند به طور ناشناس به موسیان برمیگردد. (وی در ساخت ابزالات کشاورزی و کتاره یا کتار که خنجر وشمشیری کوتاه بالبی پهن بوده مهارت بسیار زیادی داشته است .) ایشان به همین واسطه جهت امرار معاش خود کارگاه آهنگری را انداخته وبه ساخت لوازم مورد نیاز مردم می پردازد به طوری که از مردم عرب ممالک بخصوص اعراب همسایه که با ایشا ن رابطه داشتند نیزمشتری پیدا کرده و بعضا"ساخته های خود را با سلاحهای گرم معاوضه وبه عشایر همجوار می فروشد . آوازه دست ساخته های امرعلی به همه جا میرسد . مردم به دلیل مهارت وی در ساخت این سلاح او را امرعلی کتار می نامیدند . امرعلی کتار از ایل دیناروند همسر اختیار کرده وصاحب 5 فرزند بنامهای مرشد ، کرمجان، پنجعلی ، علی حیدر و میرحسین میشود . فرزندان امرعلی به سن بلوغ رسیدند وپدر را درساختهای او یاری کردند بطوری که این امر باعث شده .پدر وفرزندان بعد از مدت طولانی به قوم وایل خود برگردند . فرزندان امرعلی بهمراه پدر همراه ایل به سرزمین اصلی خود هرو پاراه پونه وسوکی برگشتند . بدلیل کهلت سن امرعلی کتار از دنیا می رود ودر قبرستان دارسوز سوکی به خاک سپرده میشود . فرزندان امرعلی کتاربه زندگی ییلاق وقشلاق خود ادامه میدهند . از ایل خود همسر اختیار کرده ( مرشد از طایفه زنجفیل بیرانوند ، کرمجان 2همسر «اولی طایفه دالوند ودومی بیرانوند زنجفیل »، پنجعلی از طایفه میخک ، علی حیدراز طایفه چرمارن و میرحسین از طایفه میخک) بطوری که با گذشت زمان فرزندان امرعلی کتار بزرگ شده وخود به تیره بزرگی تبدیل میشوند ودربین مردم منطقه به طایفه کتر که برگرفته از کلمه کتار است شناخته میشوند. حکومت مرکزی دستخوش حوادث جدیدی شده بود رضاخان میرپنج فرمانده قزاقها عملا" حکومت را در دست گرفته بود . سیاست حکومت براین بود که به هر طریق ممکن مقاومت و توان ایل بیرانوند و سایر طوایف را در هم شکند . اما این امر باعث شده ایل بزرگ بیرانوند به تحرکات خود برعلیه حکام جور ستم بافزاید و با جمع آوری جنگجویان دلاور به مقابله بادشمن داخلی وخارجی بپردازد به طوری که لشکریان روسی با رشادت این بزرگ مردان از سرزمین لرستان به عقب راننده شده وتار مار شدنند . بنا بگفته بزرگان نمونه های بارز حضور برزگ مردان طایفه زیدعلی در این مبارزات فرماندهی بزرگ مرد تاریخ جهانشاه زرینجو و دوسته زیدعلی و یارانی همچون کرمجان ،مرشد ، مهرعلی ، محمدعلی ، براری ومیرحسین که از فرزندان ونوادگان امرعلی کتاراز طایفه زیدعلی تیره گنجعلی و سایر قهرمانان این طایفه می باشدحکایت دارد .