بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه طوایف کوهدشت ترهان طرهان طوایف نورآباد ایل باجولوند طایفه سگوند طایفه دالوند طایفه چگنی ایل حسنوند ایل پاپی. طایفه زیدعلی بیرانوند بارانی بیرانوند کربیرانوند صفربیرانوند میخک چرمارن شمس الدین یاراحمد
بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه طوایف کوهدشت ترهان طرهان طوایف نورآباد ایل باجولوند طایفه سگوند طایفه دالوند طایفه چگنی ایل حسنوند ایل پاپی. طایفه زیدعلی بیرانوند بارانی بیرانوند کربیرانوند صفربیرانوند میخک چرمارن شمس الدین یاراحمد

حاج قنبر پیرداده بیرانوند قنبرپیرداده بیرانوند

ﺣﺎﺝ ﻗﻨﺒﺮ ﭘﻴﺮﺩﺍﺩﻩ ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔان و کدخدایان ﻣﺸﻬﻮﺭ و نیکنام  ﻟﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﻳﻞ ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ. مرحوم حاج قنبر انسانی  ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ، ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻧﻮﺍﺯ، ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺩﺍﺭ، شجاع،  ﺳﺨﻦور و  ﺻﻠﺢ ﻃﻠﺐ ﺑﻮﺩ ﻭ در مشکلات مردم همواره حضور به عمل می آورد.

ﺳﺪﮐﺎﺳﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1312 ﻭ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺳﺪ ﻣﻮﺳﯿﻮﻧﺪﯼ - ﺗﺎﺳﯿﺲ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﭼﻐﻠﻮﻧﺪﯼ -1328 ﺗﺎﺳﯿﺲ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺑﺨﺶ ﭼﻐﻠﻮﻧﺪﯼ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺩﻫﻪ -40 ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﺟﻬﺖ ﺍﺣﺪﺍﭖ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﺩﻩ ﭘﯿﺮ - ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﺟﻬﺖ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﭘﻞ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﻭﺍﻟﯽ ﭼﻐﻠﻮﻧﺪﯼ - ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺍﺑﻞ ﺑﯿﺮﺍﻧﻮﻧﺪ ﺟﻬﺖ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﻣﻼﮎ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻼﻡ - ﺟﺮ ﻣﻌﺘﺮﺿﯿﻦ ﺑﻪ ﺗﻘﻠﺒﺎﺕ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ ﻣﺠﻠﺲ ﺩﺭﺳﺎﻝ 1330 ﺩﺭ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺿﺎﯾﻊ ﺷﺪﻩ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺧﺎﻥ ﺍﻋﻈﻤﯽ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪ ﺍﯼ ﻣﺠﻠﺲ - ﺟﺰ ﻣﺘﺤﺼﯿﻦ ﻭ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻣﺘﺤﺼﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﺍﺩﺭﺍﻩ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺗﻠﮕﺮﺍﻑ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﻘﻠﺒﺎﺕ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1339 ﺩﺭ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺪﯾﺪﺍﺗﻮﺭﯼ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺧﺎﻥ ﺍﻋﻈﻤﯽ - ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﺟﻬﺖ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺍﺳﻔﺎﻟﺖ ﺟﺎﺩﻩ ﺧﺮﻡ ﺍﺑﺎﺩ - ﭼﻐﻠﻮﻧﺪﯼ -ﺑﺮﻭﺟﺮﺩ ﺗﺎ ﺳﺎﻝ 1350ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺗﯿﺮﻣﺎﻩ 50 ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ 30 ﺳﺎﻝ ﺗﺤﻘﻖ ﻧﯿﺎﻓﺖ.ﺗﻼﺵ ﻭ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﻼﺡ ﻭ ﺻﻔﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻼﺕ . ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﺳﻮﺍﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﯾﻞ ﻭ ﺗﺒﺎﺭﺵ -ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﻭ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﯾﺮ ﻃﻮﺍﯾﻒ ﺍﯾﻞ ﺑﯿﺮﺍﻧﻮﻧﺪ ﺑﻬﻨﮕﺎﻡ مشکلات گوﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ نلاش ها و ﺧﺪﻣﺎﺕ حاج قنبر پیرداده بیرانوند به مردم میباشد.
ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ﻭ یادش همواره گرامیست

گرداوری: مظفر زیدعلی بیرانوند


باباخان مرادی بیرانوند بابا خان مرادى بیرانوند


حاج باباخان مرادی،دومین فرزند ارشد مرحوم حاج سلطان محمد خان مرادی،پس از مرحوم حاج داراب خان میباشند و ایشان نیز همانند دیگر فرزندان حاج سلطان از چهره های سرشناس و تحصیلکرده،در دهه 20 میباشند و همچنین داماد مرحوم حاج مردان خان رحمتی خدایی،میباشند،
وی پس از اتمام تحصیلات علوم طبیعی در دبیرستان پهلوی ،قصد عزیمت به آلمان بهمراه مهندس اردشیر را داشت ،که بدستور پدر و سران ایلات و رای خوانین،بریاست شورای کشاورزی استان انتخاب گردید، وی بدلیل مشغله فراوان در وطن ماندگار شدند و به آبادانی شهرستانها و روستاها پرداختند،اهم خدمات ایشان، احداث پل های بتنی در راهها و ساخت جاده های شوسه از پل زال تا چغلوندی و سیلاخور،(بعنوان مثال،جاده کنونی ریمله)، احرای طرح های جدید علمی وبروز آبخیزداری در روستاها،
ایجاد سد های خاکی و بتنی برای کشاورزان، اسکان عشایر کوچ نشین بیرانوند در منطقه پشمینه زار،با کمک بهاروندها ،در املاک متصرفه خالصه قطب زاده، طرح مهار طالابهای پلدختر و جلوگیری از سیلابهای فصلی توسط این طالابها و خسارات هرساله به کشاورزان، و وسیع نمودن و دایمی کردن این طالابهای زیبا، پیریزی و احداث اولیه و ابتدایی کشت و صنعت لرستان، و افتتاح فروشگاه گوشت و پروتین صنعتی وبهداشتی در خرم آباد،برای اولین بار در کشور، و تلاش و کوشش در راستای حفظ و نگهداری اسب اصیل عرب ایرانی ... و
کمک به اصلاح نباتات، خصوصا غله، احداث مدارس روستایی و .... غیره...
و در کنار این خدمات به مسایل عشیره ای و کدخدا منشی با کمک فرزند ارشدشان مرحوم فریدون خان مرادی که جانشین مردمی و خوبی برای ایشان و طایفه مرادی بودند،مشغول بوده و هستند، و درب منزل ایشان هنوز هم بروی مردم باز است، ولی متاسفانه بعد از پیروزی اتقلاب و فراموش شدن خدمات خود و فرزند معلمش ! ایشان پس از گذار از یک دوره وحشتناک زندان و شکنجه و حکم اعدام و تبعید به خراسان،و مصادره اموال ،و. .. به کمک و حمایت مردم و دوستان مذهبی قدیمی، به آرامشی نسبی رسیدند و تا به امروز به شغل صنعت و تولید و کشاورزی مشغول بوده اند و روزانه به خدمت خلق و کدخدامنشی مشغول میباشند و از نظر کدخدامنشی در ایل بزرگ بیرانوند چیزی از پدر کم ندارند... سایه این عزیزان همیشه مستدام باد...

سید تاج الدین موسوی سیدتاج الدین موسوِى

مرحوم حاج سید تاج الدین موسوى از بزرگان و تجار  خوش نام  لرستانی و سادات میباشند. ایشان  در سال ١٣٠٤ در منطقه تجره سادات متولد شد و در سال ١٣٦١ برحمت ایزدى پیوست. سید تاج الدین موسوی تا سال ١٣٤٢ تجارتخانه داشت و تا حدود سال ١٣٥٠ و بعد از ان تا زمان فوت مشغول فروش املاک خود و فامیل مادرى از محدوده پل حاجى تا اسبستان بود که خوشبختانه خیلیها از از طریق این مرد بزرگ صاحب خانه شدند. ایشان به شاهنامه خوانی علاقه زیادی داشتند چنانچه هر روز صبح بعد از نماز به شاهنامه خوانی مشغول میشد. ایشان با سران بیرانوند مانند مرتضی خان اعظمی رابطه صمیمی و دوستانه داشتند. ایشان ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ایل ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻴﺮﺍﻧﻮﻧﺪ، ﺳﮕﻮﻧﺪ، ﻣﻴﺮ، ﺑﻬﺎﺭﻭﻧﺪ، ﺟﻮﺩﻛﻰ، ﭘﺎﭘﻰ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻛﻮﻫﺪﺷﺖ ﻭ ﭘﻠﺪﺧﺘﺮ ﺗﺎ ﺳﮕﻮﻧﺪ ﻫﺎﻯ ﺭﺣﻴﻢ ﺧﺎﻧﻰ ﮔﺮﻣﺴﻴﺮ ﻭ ﺷﻬﺮ ﺧﺮﻡ ﺍﺑﺎﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺰﺍﺭ مردم.  روحش شاد و یادش گرامی باد.

متن: مظفر زیدعلی بیرانوند

محمدحسین زیدعلی بیرانوند

پهلوان محمدحسین زیدعلی بیرانوند (مسه) از بزرگان و دلاورمردان و پهلوانان کمنظیر لرستان و ایل بیرانون.

محمدحسین زیدعلی  فرزند دلیر و شجاع  رضاخان زیدعلی که  احدی را جرات رویارویی با وی نبود. محمدحسین زیدعلی تیراندازی چیره دست   و در  شجاعت و جنگاوری صداقت مردمداری شوخ طبعی معروف میباشد.

علی نظر شربی على نظر شربى علی نظرشربی على نظرشربى

علی نظر شربی از بزرگان و سرکردگان و نیکسرشتان و دلاوران بزرگ لرستان و ایل بالاگریوه که در منطقه دره شهر سکونت داشت. ایشان در شجاعت، مردم داری، سخاوت، جنگاوری و درستکاری زبان زد اهالی منطقه مذکور میباشد. مرحوم علی نظر شربی از جمله معدود افرادی بود که در سالهای جنگ نیروهای رضاشاه با ایل بیرانوند همواره درکنار مبارزین ایل بیرانوند قرار داشت و رشادت های زیادی از خود نشان داد و همواره پشت و پناه آنان در منطقه بود.

روحش شاد و یادش گرامی باد

سرگذشت امرعلی کتار زیدعلی بیرانوند امرعلى کتر زیدعلى بیرانوند


سرگذشت امرعلی کتار از طایفه گنجعلی زرینجو زیدعلی بیرانوند

در عصر ناصر الدین شاه دوره ای است که قدرت و شکوه سلطنت ناصری بیش از هر زمان دیگر در عصر قاجار بر کلیه شئون مملکتی سایه گستر شده بود. بسط و نفوذ قدرت شاه قاجار که مظهر کامل دولت مرکزی بود. در سراسر کشور عملاً دایرة نفوذ متنفذین محلی را هرچه بیشتر تنگ تر نمود و قدرت مرکزی جایگزین قدرت های محلی شد. لرستان پیشکوه تحت نظارت شاه مستبد و خونریز قاجار درآمد و عشایر لر و طوایف آنجا سرکوب و منکوب شدند. سطوت و قدرت ظل السطانی حسینقلی خان ابوقداره، سرکش ترین و قدرتمند حاکم پشتکوه و فرمانروای مطلق العنان کوهستان های زاگرس ، لرهای رام نشدنی آنجا را چنان مرعوب ساخت که حتی پشتکوه، دورترین و صعب الوصول ترین ایالت را در حوزه اقتدار و نفوذ حکومت مرکزی درآورد. پس از برکناری ظل السلطان ، مجدداً ایلات وعشایر لرستان ـ چه پیشکوه و چه پشتکوه ـ سر از فرمان برتافتند و حکومت با اعزام شاهزادگان قاجار برای ایجاد امنیت و آرامش در لرستان به جایی نرسید و وقوع انقلاب مشروطه نیز عامل مضاعف دیگر را در ایجاد خودسری در لرها و لرستان بود. حکومت مرکزی و عوامل مزدورشان از هر جنایتی جهت سرکوب عشایر استفاده می کردند . تنها سرپناه عشایر چادرسیاه بود که بارها بارها به بهانهای مختلف مورد هجوم نیروهای قرار میگرفت وبه آتش کشیده می شد. اموال ونموا میس مردم از ظلم وستم قشون حکومتی ومزدوران والی در امان نبود بطوری که آسایش وآرامش از آنها سلب شده بود . مردم ایلیاتی بناچار به مقابله با آنها می پداختند ودر زد وخورد بین عشایر ومزدوران حکومتی چه خانواده بی خوانمان وچه خونها به زمین ریخته شد .چه پدران ومادرانی بی فرزند وچه فرزندانی بی پدر یا مادر شدند و ... یقینا در چنین مواردی حتی اگر مقصر نیروهای حکومتی باشند از عملکرد و ظلم آنها چشم پوشی وتنها مقصر این همه جنایتها به عشایروایلیاتی نسبت داده میشد .زیرا قصد وقرض تضعیف و سرکوب آنها بود . وجهت درست جلوه دادن عملکرد خود نفراتی را از عشایر بعنوان مقصر معرفی وخود نیز به تعقیب آنها براه افتاد ودر اولین برخودر یا آنها را میکشتند ویا تحویل میداند و به ذهم خود قاعله را می خواباند ند. مردم عشایر پشتکو اکثرا از ایلات بیرانوند طایفه زیدعلی بودند که عمده آنها که در نوک پیکان مبارزه ودر گیری با قشون حکومتی قرارداشتند طایفه با غیرت زیدعلی در دوران قاجار ورضاشاه متحمل تلفات وخسارات زیادی گشتند بطوری که از تعارض عمال حکومت در امان نبودند . مبارزات وجنگاوریهای آنها زبانزد عام وخاص بوده وهست . در دوران قاجار باروی کار آمده محمدعلی شاه قاجار بدلیل بی کفایتی و هرج ومرج در کشور والیان و خوانین و مامورین حکومتی از فرصت استفاده کرده وبا زورگویی برظلم وستم خود افزودنند . جهت بفرمان گرفتند توان مردم چنگ ودندان نشان می دادند . امرعلی فرزند علی حیدر از ایل بیرانوند طایفه زید علی از نوادگان گنجلی بهمراه سایر برادران خود از هرو به منطقه کبیر ییلاق و قشلاق میکرد وی از جوانان دلیر وبا غیرت بود بطوریکه که در درگیرهای زیاد با متجاوزان ومزدوران حکام محلی ودولتی وسایرا یلات که قصد تعرض به آنها را داشته اند شر کت داشته ورشادتهای زیادی را بخرج داده است دلاورمردانه جنگیده وباعث ناکامی دشمن شده است . عوامل حکومتی به هیچ چیز وهیچ کس رحم نمی کردند . طوری شده بود که زنان وبچه های خوردسال با دیدن نیروی حکومت به پناگاه می رفتند وخود را از دید این ظالمان مخفی میکردند وآنها همه چیز مردم را مال خود می دانستن و از غارت آنها اباعی نداشتند . امرعلی در جنگ پشتکوه که در ارتفاعات کبیر کو روی داده دوشادوش برادران زیدعلی بیرانوند و ..... جانانه با سربازان ومزدوران حکومتی می جنگد.این جنگها مدتی طول می کشد و باعث تضعیف جنگجویان ایلیاتی می شود.بدلیل ازدیاد قشون دشمن نیروهای ایلات پراکنده می شوند . تعداد ی از آنها کشته زخمی، تعدادی دستگیر وتعدای متواری وتحت تعقیب نیروهای حکومتی قرار میگیرند . امرعلی یاغی میشود و در یکی از مخفی گاهایی که می شناخته (در کبیر کوه)مخفی می شود . دژخیمان حکومت به زن وبچه رحم نکرده و چادر ها را به آتش میکشند . قوای حکومتی بشدت در تعقیب افراد متواری هستند بطورکه حتی فرصت دیدار با خانواده وفامیل را پیدا نمی کنند . امر بدون آنکه از قوم وقبیله خود خبر داشته باشد جهت حفظ جان خود به مورموری و موسیان وسپس به عراق میرود . امرعلی چندین سال در عراق می ماند ونزد اساتید آهنگری حرفه می آموزد بعد ازاینکه احساس امنیت میکند به طور ناشناس به موسیان برمیگردد. (وی در ساخت ابزالات کشاورزی و کتاره یا کتار که خنجر وشمشیری کوتاه بالبی پهن بوده مهارت بسیار زیادی داشته است .) ایشان به همین واسطه جهت امرار معاش خود کارگاه آهنگری را انداخته وبه ساخت لوازم مورد نیاز مردم می پردازد به طوری که از مردم عرب ممالک بخصوص اعراب همسایه که با ایشا ن رابطه داشتند نیزمشتری پیدا کرده و بعضا"ساخته های خود را با سلاحهای گرم معاوضه وبه عشایر همجوار می فروشد . آوازه دست ساخته های امرعلی به همه جا میرسد . مردم به دلیل مهارت وی در ساخت این سلاح او را امرعلی کتار می نامیدند . امرعلی کتار از ایل دیناروند همسر اختیار کرده وصاحب 5 فرزند بنامهای مرشد ، کرمجان، پنجعلی ، علی حیدر و میرحسین میشود . فرزندان امرعلی به سن بلوغ رسیدند وپدر را درساختهای او یاری کردند بطوری که این امر باعث شده .پدر وفرزندان بعد از مدت طولانی به قوم وایل خود برگردند . فرزندان امرعلی بهمراه پدر همراه ایل به سرزمین اصلی خود هرو پاراه پونه وسوکی برگشتند . بدلیل کهلت سن امرعلی کتار از دنیا می رود ودر قبرستان دارسوز سوکی به خاک سپرده میشود . فرزندان امرعلی کتاربه زندگی ییلاق وقشلاق خود ادامه میدهند . از ایل خود همسر اختیار کرده ( مرشد از طایفه زنجفیل بیرانوند ، کرمجان 2همسر «اولی طایفه دالوند ودومی بیرانوند زنجفیل »، پنجعلی از طایفه میخک ، علی حیدراز طایفه چرمارن و میرحسین از طایفه میخک) بطوری که با گذشت زمان فرزندان امرعلی کتار بزرگ شده وخود به تیره بزرگی تبدیل میشوند ودربین مردم منطقه به طایفه کتر که برگرفته از کلمه کتار است شناخته میشوند. حکومت مرکزی دستخوش حوادث جدیدی شده بود رضاخان میرپنج فرمانده قزاقها عملا" حکومت را در دست گرفته بود . سیاست حکومت براین بود که به هر طریق ممکن مقاومت و توان ایل بیرانوند و سایر طوایف را در هم شکند . اما این امر باعث شده ایل بزرگ بیرانوند به تحرکات خود برعلیه حکام جور ستم بافزاید و با جمع آوری جنگجویان دلاور به مقابله بادشمن داخلی وخارجی بپردازد به طوری که لشکریان روسی با رشادت این بزرگ مردان از سرزمین لرستان به عقب راننده شده وتار مار شدنند . بنا بگفته بزرگان نمونه های بارز حضور برزگ مردان طایفه زیدعلی در این مبارزات فرماندهی بزرگ مرد تاریخ جهانشاه زرینجو و دوسته زیدعلی و یارانی همچون کرمجان ،مرشد ، مهرعلی ، محمدعلی ، براری ومیرحسین که از فرزندان ونوادگان امرعلی کتاراز طایفه زیدعلی تیره گنجعلی و سایر قهرمانان این طایفه می باشدحکایت دارد .