بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه طوایف کوهدشت ترهان طرهان طوایف نورآباد ایل باجولوند طایفه سگوند طایفه دالوند طایفه چگنی ایل حسنوند ایل پاپی. طایفه زیدعلی بیرانوند بارانی بیرانوند کربیرانوند صفربیرانوند میخک چرمارن شمس الدین یاراحمد
بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه پاپی طوایف کوهدشت طرهان طوایف نورآباد دلفان ایل باجولوند طایفه سگوند ایل حسنوند سلسله

بزرگان لرستان ایل بیرانوند ایل بالاگریوه طوایف کوهدشت ترهان طرهان طوایف نورآباد ایل باجولوند طایفه سگوند طایفه دالوند طایفه چگنی ایل حسنوند ایل پاپی. طایفه زیدعلی بیرانوند بارانی بیرانوند کربیرانوند صفربیرانوند میخک چرمارن شمس الدین یاراحمد

جمعی از بزرگان ایل بیرانوند مظفر کر بیرانوند میفر کر حاج قنبر پیرداده بیرانوند کاظم چغلوند شیخه پیرداده

جمعی از بزرگان مشهور لرستانی و ایل بیرانوند

از راست:

1-حاج قنبر پیرداده بیرانوند

2-مظفر کر بیرانوند معروف به میفر کر از بزرگان مشهور ایل بیرانوند و لرستان

3-کاظم چغلوند بیرانوند

4-شیخه پیرداده بیرانوند

نظرات 2 + ارسال نظر
الی چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت 12:26

ای جونم...... من عروس خانوادشونم....
پدر بزرگه عشقمو عشقه.....لایک هوارتا

بیرانوند شنبه 20 دی 1393 ساعت 16:43

کدخدامظفربه لحاظ سطح سوادازبقیه یک پله بالاتربوده است. ولی اشتباه نکنید ایشان به لحاظ شجاعت وجنگ آوری درآن دوران سیاه لرستان که دوران غارتگری بود نفر100 ایل کربیرانوندهم نبوده.به داستان زیرتوجه کنید:
روزی ازروزها غارتگران کرازجمله داربلوط وحاج علی وبراتعلی وملک جان به سرکردگی مرحوم آمحمد غارتی راازسربنداراک می آورندکه به بهای سنگینی تمام میشود ودرمیانه راه درسراشیبی سربندبه بروجردباقوای دولتی درگیرمی شوندوچندتن ازآنان رامقتول می کنند(به عبارتی بنده ازقدیمیها شنیدم که تیرشان به خاک نخورد)
بعدبه رسم احترام این غارت که شامل صدهاگوسفندبوده رابرای تقسیم به نزدکدخدامظفرکه بزرگ طایفه بوده می برند ولی مظفربه سهم بیشتربرای خود اصرارمی کند.ومرحوم آمحمد ناگهان عصبانی میشود وبه زبان لکی می گوید: مه سینم داسه ور گوله.
به کدخدامی گویدماجنگیدیم وسینه به گلوله دادیم آنوقت توسهم بیشتر می خواهی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد